داستان سه کودکی که برای چرای دام به صحرا رفتند، اما مین یکی از آنها را کُشت و یکی را کور کرد
مین همچنان در مناطق مرزی ایران قربانی می گیرد. در ۸ روز، ۲ نفر کشته شدند و ۷ نفر هم مصدوم.
به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین،فرشاد یعقوبی و محمد باباخانی در هفته گذشته برای درمان زخمهایشان از ایلام و کردستان به تهران آمدند، هزینه درمان و اسکان در پایتخت برای خانواده این کودکان که ناخواسته قربانی انفجار مین شدهاند درد مضاعف است.
فرشاد یعقوبی و دو کودک دیگر در روز 12 مرداد ماه سال جاری در منطقه سروآباد، منطقهای بین سنندج و مریوان دچار حادثه شدند.
این سه کودک 11 ساله که از ساکنان شهرک هجرت هستند، برای چرای گاوها از خانهباغ خارج شده بودند که حادثه در نزدیکی پایگاه نظامی سه راه لنگریز اتفاق افتاد. از این سه کودک 11 ساله، بهزاد کریمی جان داد، فرشاد یعقوبی یک چشمش را از دست داد و دچار سوختگی شد، کودک دیگر هم که شاهد کشته و زخمیشدن همبازیها بود در همان دقایق اول بیهوش بر زمین افتاد.
فرشاد چند روزی در بیمارستان سنندج بستری بود و بعد به تهران آمد. چند عمل جراحی چشم و دست و صورت فرشاد انجام شده اما برادرش میگوید هنوز درد میکشد. دو برادر فرشاد در چند روزی که او در تهران بستری بود همراهش بودند، پنجشنبه 22 مرداد به شهرشان برگشتند اما روند درمان هنوز ادامه دارد و آنها باید چهارشنبه دوباره به پایتخت بیایند. صادق برادر فرشاد میگوید: «هزینههای درمان زیاد است و از توان ما خارج است. ما در سنندج چهار میلیون تومان پول بیمارستان دادیم و در تهران هم حدود سه میلیون تومان هزینه کردیم. رفت و آمد به پایتخت برای ما آسان نیست.»
یکی از ساکنان سروآباد که از اقوام خانواده یعقوبی است میگوید پایگاه نظامی هیچ حریم و علایم هشدار دهندهای ندارد، در حالی که پیش از این گفته بودند این منطقه پاکسازی شده، در چند روز گذشته حدود 25 مین و مواد منفجرهی عملنکرده در این منطقه کشف شده است.
پدر بهزاد ابراهیمی کودک 11 سالهای که در حادثهی سروآباد جان خود را از دست داده، با صدای گرفته و بغضآلود در آن سوی خط تلفن میگوید: «من نمیدانم این چه بود که بلای جان بچهی ما شد. ما فکر میکردیم منطقه پاکسازی شده.»
کمال ابراهیمی 56 ساله در این هفته درگیر برگزاری مراسم درگذشت پسرش بوده و میگوید نمیدانم پرونده بهزاد حالا در چه مرحلهای است.
این در حالی است که خانوادههای کودکانی که در روز 10 اسفند در ایلام دچار حادثه شدند هم هنوز با مشکلات بسیاری روبرو هستند. پدر محمد باباخانی هفته گذشته برای ادامه درمان پسرش راهی تهران شد. او میگوید هزینهی اقامت در تهران و هزینه درمان پسرم برای خانواده عشایری ما خیلی بالاست.
دو فرزند خانواده باباخانی و سه کودک دیگر روز ۱۰ اسفند ۹۳ قربانی انفجار خمپاره باقیمانده از جنگ هشت ساله ایران و عراق شدند. محمد هادی پس از تحمل درد بسیار در روزهای آغاز سال 94 در بیمارستان اهواز جان داد. چشم محمد باباخانی هم ماهها پس از این جراحت هنوز بهبود نیافته.
این مشکلات کودکان امسال و سال گذشته نیست. کودکان روستای نشکاش هم هنوز از شوک این حادثه درنیامدهاند. زخم چشم و صورت سینا و آلا و ترکشهای بدن خبات، متین، بهنوش و زانا یادآور انفجار دو سال پیش است. پدر «گشین» برای پروتز پای دخترش تلاش میکند.
26 سال پس از پایان جنگ مین و مهمات باقیمانده از جنگ هنوز قربانی میگیرد و بسیاری از آنان غیرنظامیان و کودکان هستند. کودکانی مثل آرزو طهمورثمنش، دختر چوپان 17 ساله اهل قصرشیرین، در روز دهم فروردین کشته شد. یا کوسار که در آذر 93، با انفجار گلولهای در روستای گاگل خانهنشینی شد. او ماههاست که با عینک سیاه به مدرسه میرود.
هر دو روز یک حادثه، هر روز یک قربانی
آمار به ما میگوید در سالی که گذشت، از 67 نفری که دچار حادثه انفجار مین و مواد منفجره شدند، 15 نفر جان دادند و بقیه زخمی شدند. 33 نفر از مجروحان و 12 نفر از کشتهها شهروند عادی بودند.
انفجار مین در سروآباد تنها حادثه 10 روز گذشته نبود. صبح روز 20 مرداد هم رحمان قطبی، 37 ساله بر اثر انفجار و اصابت ترکش شیء مشکوک که برخی آن را خمپاره دانستهاند جان داد. او صاحب یک انبار ضایعاتی در شهر کانى دینار مریوان بود. در این انفجار دو نفر (رامین فرزند و شاگرد رحمان و شیرزاد خوشبین، مشتری مغازه) هم زخمی شدند.
در همین روز در قصر شیرین هم انفجار یک مین باعث زخمیشدن دو تن از نیروهای پاکسازی کننده مرکز مینزدایی شد. یاسر بوعذار و حسین کوتی در در منطقه سومار نزدیک پاسگاه گیسکه در حال انجام عملیات خنثیسازی بودند که برخورد بیل با مین گوجهای زندگی آنان را ویران کرد. هر دو از ناحیه سر و صورت و دست آسیب دیدند و به بیمارستان اعزام شدند.
یک روز پیش از این هم (19 مرداد) داریوش آردلپور از پرسنل امانى مرکز مین زدایی کشور پس از برخورد با مین ام چهارده دچار مصدومیت شد .
این حادثه در پایگاه آربابا شهر بانه رخ داد و در نهایت منجر به قطع پاى راست او شد. توالی این حوادث به ما میگوید در فاصلهی 8 روز (12 تا 20 مرداد) چهار انفجار اتفاق افتاده که منجر به مرگ دو تن و زخمی شدن 7 نفر شده است. یک کودک جان داده و سه کودک زخمی شدهاند. یکی از اهالی سروآباد میگوید قبلا به بچهها آموزش داده بودند که به مین و مواد منفجره دست نزنند، اما مگر میشود مطمئن بود که بچهها کنجکاوی نکنند. «باید برای این مناطق علامت خطر نصب میشد، در حالی که ما اعلام کرده بودند این منطقه پاکسازی شده است.»
بهنام صادقی، تخریبچی قدیمی معتقد است «آموزشهای مواجهه با مین باید مستمر باشند که متاسفانه در ایران مستمر نیست چون همیشه وابسته به بودجههایی است که در سال تعیین میشود. کافی است بودجه برای این اقدام افزایش یابد، خواهیم دید که در وضعیت آموزشها تأثیر میگذارد. آموزش هم به این معنا نیست که حادثه تمام میشود. آموزش باید منجر به تغییر نگرش در افراد شود.»
ارسال نظر