توصيه هايي به والدين براي مديريت خشم کودکان/ خشمگين هاي کوچک
هنگامي که کودک به اندازه کافي آرام شد به او کمک کنيد تا بهترين راه حل را در آن موقعيت حدس بزند.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- فاطمه شيبک، کارشناس ارشد روان شناسي - جيغ هاي بي وقفه، گريه هاي شديد و مشت و لگد زدن کودک به ديگران براي بعضي پدر و مادرها عادي شده است. البته اين عادي شدن به معناي لذت بردن از اين اتفاقات نيست بلکه معمولا از بروز چنين رفتارهايي از طرف کودک شان در جمع خجالت هم مي کشند اما چون احساس مي کنند، چاره اي نيست و بايد تحمل کنند براي تغيير چنين رفتارهايي در کودک شان هيچ تلاشي نمي کنند. در ادامه اين مطلب قصد داريم توجه شما را به نکاتي درباره دلايل بروز خشم در کودکان و راهکارهاي مديريت اين هيجان منفي جلب کنيم.
خشم چالش برانگيزترين هيجان است
بروز خشم به خصوص در کودکان، هيجاني طبيعي و سالم است چرا که به کودک کمک مي کند که در مواقع بحراني از خودش محافظت کند پس نبايد از خشم کودکان ترسيد يا نسبت به آن موضع منفي گرفت و نسبت به سرکوب آن ها اقدام کرد. خشم چنانچه در جاي مناسب و به شکل مناسب بروز پيدا کند مي تواند براي مثال، پاسخي به يک بي عدالتي در نظر گرفته شود؛ بنابراين فقط خشمي که با موقعيت تناسب نداشته باشد مشکل زاست و احتمالا احساس گناه و اضطراب را نيز در کودک ايجاد مي کند. خشم چالش بر انگيزترين هيجان براي کنترل محسوب مي شود که جز با حمايت و راهنمايي بزرگسالان درمورد کودکان رخ نمي دهد.
با 3 سطح خشم در کودک آشنا شويد
خشم در کودکان ناشي از ناکامي، غمگيني يا اضطراب است. در خور ذکر است که پا کوبيدن روي زمين نشان دهنده سطح پايين خشم، داد و فرياد کردن و پرت کردن اشيا نشان دهنده سطح متوسط خشم و جيغ زدن و لگد زدن به ديگران نشان دهنده سطح شديد خشم در کودک است. مدت زماني که خشم ادامه دارد به شدت پريشاني و آشفتگي که کودک در آن موقعيت احساس مي کند، بستگي دارد. والديني که به احساسات کودک خود به درستي پاسخ مي دهند زمينه را براي تنظيم اين گونه هيجان هاي منفي فراهم مي آورند. حمايت از کودک و آموختن مهارت هاي کليدي حتي به کودکي که در گذشته فشار روحي زيادي را تحمل کرده است مي تواند به تعديل رفتار کودک با خودش و ديگران منجر شود.
ناآگاهانه کودک تان را به ابراز خشم تشويق نکنيد
متاسفانه بعضي والدين ناآگاه و آسان گير، کودک شان را به ابراز خشم تشويق مي کنند به طور مثال او را تشويق به فرياد کشيدن سر يک عروسک يا مشت زدن به بالش مي کنند. اين شيوه نه تنها راهکار مناسبي براي آرام سازي کودک نيست بلکه آن ها به طور غير مستقيم، تحکيم و تثبيت رفتارهاي پرخاشگرانه را به کودک خود آموزش مي دهند.
بي اعتنايي به خشم کودک شرايط را بدتر مي کند
يکي از عوامل تاثيرگذار در تنظيم هيجاني خشم کودکان، نوع واکنش والدين به خشم آن هاست. تنبيه، نداشتن همدلي و بي اعتنايي به خشم کودک باعث مي شود که وي اين هيجان را شديدتر تجربه کند؛ بنابراين والديني که گمان مي کنند با نشان دادن بي اعتنايي به خشم کودک مي توان شرايط را بهبود بخشيد، بايد بدانند که اين کار تنها احساس عصبانيت و تحقير را در کودک شان افزايش مي دهد.
راهکارهايي براي مديريت خشم کودک
زماني که کودک تان دچار خشم مي شود يعني به هر دليلي خشمگين و عصباني مي شود، مي توانيد از راهکارهايي که در ادامه مطرح مي شود براي مديريت هيجان منفي وي بهره ببريد.
به کودک تان بگوييد که دوستش داريد: هرچند وقت يک بار لازم است به کودک تان يادآوري کنيد که اگرچه گاهي اوقات عصباني مي شود ولي باز هم وي را دوست داريد. البته آن رفتار خاص او را نمي پسنديد و به وي کمک خواهيد کرد تا راه حل مناسبي براي حل مشکل اش بيابد.
با احساس کودک همدلي و همدردي کنيد: آرامش خود را حفظ کنيد و با کودک همدلي کنيد؛ به طور مثال از خودتان بپرسيد که کودکتان چه حسي دارد؟ و از شما چه مي خواهد؟ به وي بگوييد که «به نظر مي رسد که عصباني هستي، بايد درباره اين احساس ات بعدا با هم صحبت کنيم». گاهي کودک با نوازش شدن و در آغوش گرفته شدن يا نشستن بزرگسال در کنارش آرام مي شود. حتي مي توان از شوخي کردن براي آرام سازي کودک بهره برد. اين کار باعث مي شود که کودک حس کند او و احساساتش اهميت دارند.
به حرف هاي کودک گوش دهيد: کودکان تمايل دارند که درباره دليل خشم خود با شما صحبت کنند پس با بيان عباراتي چون «دوست دارم بشنوم که چرا عصباني هستي» وي را تشويق کنيد تا علت خشم اش را به زبان آورد. در اين مواقع تا پايان به حرف هايش گوش دهيد و از نصيحت خودداري کنيد. اين شيوه باعث مي شود که از مقدار خشم وي کاسته شود و فرصتي فراهم مي آيد تا کودک احساساتش را تجربه کند و بپذيرد. هنگامي که کودک به اندازه کافي آرام شد به او کمک کنيد تا بهترين راه حل را در آن موقعيت حدس بزند.
بين خشم و رفتار خشمگينانه کودک تمايز قائل شويد
وقتي کودک شما خشمگين است و شيء يا وسيله اي را پرت مي کند بايد بين رفتار نادرست و احساس خشم کودک تمايز قائل شويد. به اين صورت که با ملايمت و در عين حال قاطعانه به او بگو ييد که: «عصباني بودنت را مي فهمم ولي پرت کردن کار درستي نيست» يا « مي فهمم که ناراحتي ولي ناسزا گفتن شايسته نيست». سپس وقتي کودک کمي آرام تر شد بايد رفتار مناسب را در آن موقعيت به وي آموخت يا از وي بپرسيد که «به چه شکل هاي ديگري مي توانسته رفتار کند؟» در واقع به اين شکل مي توان به کودک آموخت که انتخاب کند که مي خواهد خشمگين شود يا خشمگين نشود.
خشم کودک را شبيه سازي کنيد
بعد از اين که کودک کمي آرام شد از وي بپرسيد که «چه احساسي مي کردي وقتي که ...؟» وآيا مي دانسته که در آن زمان خشمگين است؟ در بدنش مانند اعضاي صورت چه احساس هايي داشته؟و... توجه داشته باشيد که زبان در تنظيم هيجان، ابزاري اساسي است. از کودکان کم سن تر مي توان خواست تا خودشان را در حال عصبانيت نقاشي کنند. راهبرد ديگري که در اين دسته مي گنجد اين است که با تعدادي عروسک، نمايشي ترتيب دهيم که خشم کودک را بازسازي مي کند و سپس از وي بخواهيم که به سوالات مذکور درباره خشم آن عروسک و رفتار وي به هنگام خشم پاسخ دهد و به طور واضح رفتارهاي مناسب و نامناسب در هنگام خشم را با کودک بررسي کنيد. براي اين کار مي توانيد از وي بپرسيد که « عروسکت چرا اين طوري رفتار کرد؟»يا «عروسکت چه کارهاي ديگري مي توانست انجام بدهد تا حالش بهتر شود؟».
با نشانه هاي غير کلامي کودک تان را تحسين کنيد
توجه داشته باشيد هنگامي که کودک رفتار مناسبي دارد، عکس العمل هاي غيرکلامي والدين نظير چشمک يا لبخند زدن، طوري که ديگران متوجه نشوند تحسيني موثر است به ويژه براي کودکاني که اضطراب دارند و به سرعت شکست را قبول مي کنند. تمامي اين راهبردها بايد به صورت روشن و مستقيم به کودک آموزش داده شود و به صورت عملي آن ها را تمرين کند تا در خزانه رفتاري وي تثبيت شود و فقط در اين صورت است که هنگام آشفتگي به خوبي قادر به کنترل هيجاناتش خواهد بود.
ارسال نظر