نیما شعباننژاد، بازیگر خندوانه: شوخی نمیکنم
من در معاشرت با مردم سعی میکنم انرژی مثبت داشته باشم و به قول معروف قیافه نگیرم ؛ اما کلا جدی هستم و با آدمها تا زمانی که صمیمی نشوم شوخی نمیکنم.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- نیما شعباننژاد بازیگری جدی است که سر از یک برنامه طنز درآورده و البته توانسته در چند نقش متفاوت طرفدارانی پیدا کند. او با نقش نیما کارش را در برنامه خندوانه آغاز کرد و بعد آرام آرام شخصیتهای دیگری با بازی او به این برنامه راه پیدا کردهاند.قرار است بزودی شخصیتهای دیگری با بازی او در کنار نیما، بایرام و کیاتاناکورا در بخشهایی از خندوانه ما را به تماشا بنشانند و لحظات شادی رقم بزنند. شخصیتهایی که شعباننژاد بازی میکند، طراحی هر کدام، شیوه حضورش در خندوانه و ماجراهایی که به نمایش میگذارد، بهانههای این گفتوگوست.
در شروع کار درباره شخصیتپردازی نیما، ایدهای داشتید یا با همفکری با عوامل خندوانه، نیما و دیگر شخصیتها شکل گرفتند؟
ایده حضور چنین شخصیتی از رامبد بود، اما طراحی شخصیت با من بود که با همکاری رامبد انجام شد. بعد از طرح ایده با رامبد درباره این شخصیت حرف زدم، آن را تحلیل کردیم و بعد از اجرا خوشبختانه هم رامبد آن را تائید کرد و هم مورد توجه مردم
قرار گرفت.
پس اول فقط نیما بود و بعد دیگران هم به خندوانه آمدند.
بله به مرور شخصیتهای دیگر شکل گرفتند. در یکی، دو قسمت اخیر کیاتاناکورا را اضافه کردم و قرار است یک پیرزن هم اضافه شود. یکی دو شخصیت دیگر هم داریم که در ادامه به برنامه میآیند.
فکر نمیکنید خیلی بسط پیدا کرده؟
چه اشکالی دارد؟
ممکن است مخاطب را دلزده کند.
نه به نظرم باعث تنوع میشود. ضمن این که همه این شخصیتها زیر پرچم نیما هستند و حضورشان در برنامه به اندازهای است که لازم باشد.
کارکرد نیما و بقیه شخصیتها در کلیت برنامه خندوانه چیست؟
منظور شما را از طرح این سوال نمیفهمم. هر شخصیتی که وارد برنامه میشود همسو با اهداف برنامه است. خندوانه قصد دارد مردم را بخنداند و حالشان را خوب کند. بنابراین نیما و بقیه شخصیتهایش به سمت همین هدف حرکت میکنند. البته من هم برای طراحی و اجرای هر کدام از این شخصیتها اهدافی دارم.
چه اهدافی؟
مثلا کیاتاناکورا از اینجا پیدا شد که ادبیات محاوره و به اصطلاح داش مشتی که بین جوانان چه تحصیلکرده و چه معمولی مرسوم است، برای من خیلی جالب است. همه ما آدمهایی را میشناسیم که هنرمند هستند، تحصیلکرده و باسوادند ولی در محاوره از این ادبیات استفاده میکنند. این مسأله برای من جذاب بود و به خلق کیاتاناکورا منجر شد و با استقبالی که مردم نشان دادهاند، قرار است در ادامه اتفاقات جالبی برایش رخ بدهد.
نیما هم شخصیتی است که هم خجالتی است، هم پررو. قبلا خیلی لج در میآورد اما حالا بهتر شده و انگار یک جورهایی همکار رامبد محسوب میشود. سعی کردهام تا حدی نمایشیتر بشود. بایرام هم یک آدم آویزان است که میتوان برایش نمونه بیرونی پیدا کرد، اما هیچ کدام از آنها یک شخصیت واقعی را تداعی نمیکنند. من دوست ندارم در کمدی تکیه کلام بسازم یا از شیوههای مرسوم استفاده کنم.
البته ببخشیدهایی که نیما میگفت مدتی به تکیه کلام بدل شده بود.
تکیه کلام «ببخشید» فقط برای شخصیت نیما طراحی شده و جذابیتش به این است که من آن را بگویم اگر مردم به هم بگویند ببخشید کمدی نمیشود و نمیتوانند به آن بخندند. کلا سعی نمیکنم هر چیزی را میشنوم تکرار کنم که موجب خنده شود.
منظورتان این است که این شخصیتها تقلیدی از یک شخصیت خاص نیستند بلکه بر اساس ویژگیهای گروهی از آدمهای واقعی خلق شدهاند؟
شما نمیتوانید بگویید نیما فلانی است یا بایرام بهمانی اما کیاتاناکورا از این بابت کمی متفاوت است. ادبیات و لحن حرف زدن او بسیار مرسوم است و تماشاچی با او همذاتپنداری میکند.
نیما در ابتدا شبیه شخصیتهای کلیشهای بود که در برنامهها حضور دارند و مزاحم مجری میشوند. این شخصیتها معمولا با هوش نیستند و مجری مدام در حال راهنمایی آنهاست تا به این وسیله پیامهایی را به مخاطب منتقل کند. خوشبختانه به مرور این نقش تغییر کرد. چطور شد به این تغییر رسیدید؟
من این تحلیل شما را قبول ندارم .اگر تغییری میبینید متناسب با فصل جدید برنامه است نه چیزی که شما اشاره کردید.
اما خیلیها با او ارتباط برقرار میکنند یعنی بخواهید یا نخواهید مردمپسند است.
بله اما جنس آن عامه پسند نیست. ایدههایی که دارم اجرا میکنم طوری است که همه مردم بتوانند آن را درک کنند ؛ اما سلیقه خودم کمی فرق دارد. مثلا در یک برنامه نیما منزوی شد، در کنج عزلت نشست و بعد تصمیم گرفت از همان کنج عزلت پول در بیاورد. خب این کمدی خیلی متفاوت و عجیب است؛ البته به نظر خودم.
من خیلی با خاص بودن همه این ایدهها موافق نیستم. شاید با جنس کمدیهای مرسوم ما تفاوت داشته باشد ؛ اما این قدر خاص نیست که مردم برای درک آن نیاز به دانش خاصی داشته باشند.
به نظرم سلیقه کمدی مردم با همان کمدیهای مرسوم تناسب دارد. در فیلم دیدن هم هنوز مردم آثاری که پایان باز دارند را نمیپسندند. میپرسند خب آخرش چی شد؟ چرا تمام نشد. در واقع دوست دارند تکلیف همه چیز روشن شود. نمیدانم شما این را قبول دارید یا نه.
راستش خیلی قبول ندارم و فکر میکنم کمی مردم را دست کم گرفتهاید.
نه اصلا. مردم باعث رشد و محبوبیت من شدهاند و از کارم استقبال کردهاند. من درباره کلیت حرف میزنم و میگویم مردم ما هنوز کمدیهای بزن و بکوب را دوست دارند.
مردم میتوانند هم از کمدیهای بزن و بکوب لذت ببرند و هم از ایدههای خاصتر و متفاوتتر.
مردم از اتفاقات تازه استقبال میکنند. جنس کمدی من تازه بود، بنابراین از آن استقبال کردند که الآن اینجا هستم. اگر کارم نو نبود و حرف تازهای برای گفتن نداشتم، قطعا مورد توجه قرار نمیگرفتم.
یعنی تازگی باعث شده کار شما را دوست داشته باشند؟
کسی که قبلا در تلویزیون نبوده، به این راحتیها از طرف مردم پذیرفته نمیشود. اگر کسانی که در این برنامه کمدی ایستاده اجرا میکنند، شناخته شده نباشند کار سختی در پیش دارند. به نظرم تازگی در مرحله دوم قرار میگیرد. عمر تازگی یک روز و یک برنامه است. وقتی پارسال وارد برنامه خندوانه شدم، حضورم تازگی داشت اما بعد از آن دیگر چیزی که ارائه میکردم اهمیت داشت.
باید ببینیم چه چیزی دارم نمایش میدهم که مردم دوست دارند و خوششان میآید. آنچه مردم را جلب کرده خلاقیت، ایدههای جذاب و کمدی خاصی است که به من و دوستانم در خندوانه تعلق دارد و مال کسی نیست. تلاش میکنم در یک قالب نمانم برای همین هم شخصیت واقعگرایانه اجرا میکنم و هم شخصیتهای کاریکاتور و فانتزی؛ تا برچسب خاصی به من نخورد.
منظورتان این است که نمیخواهید گرفتار یک تیپ خاص بشوید و تا سالها با همان شناخته شوید و دیگر از آن رهایی نداشته باشید.
بله. چون قرار نیست همیشه کمدی اجرا کنم. من کارهای زیادی میتوانم در بازیگری انجام بدهم البته اگر خدا بخواهد.
نکته جالب این است که از افعال مفرد استفاده میکنید. منظورتان این است که شخصیتهایی که در خندوانه ارائه میکنید کار خود شماست و کسی در آن سهمی ندارد؟
طراحی شخصیتها کار خودم بوده اما هدایت این شخصیتها و ایدهها را رامبد جوان و اتاق فکر برنامه
به عهده دارند.
در سری قبل حدود 90 ایده مختلف را اجرا کردهام و در سری جدید هم ایدههای زیادی داریم . رهایی از اوج و فرود در یک برنامه روتین کار دشواری است. البته طبیعی است اگر در هفته چهار برنامه داشته باشم ممکن است دو تا از آنها ایده خیلی جذاب و جان داری نداشته باشد ولی مجموع باید تعداد ایدههای خوب از ایدههای
معمولی بیشتر باشد.
این ایدهها مستقل است یا متناسب با اتفاقات دیگر برنامه آن را طراحی میکنید؟
هم میتوان مستقل باشد و هم متناسب با اتفاقات دیگری باشد که در برنامه رخ میدهد. حتی میتوان سریالی باشد و در چند برنامه ادامه پیدا کند. در نهایت همه اینها زیر نظر رامبد جوان است. با یکدیگر همفکری میکنیم و او بر کلیت کار نظارت دارد.
ایدههایی که برای اجرا انتخاب میکنید چه ویژگیهایی دارد؟
هم به نو بودن ایده توجه دارم و هم به قابلیتهای اجرای آنها. به این هم فکر میکنم که آیا به اندازه کافی جذاب است، بده بستانهای من و رامبد خوب از آب
در میآید یا نه؟
ایدههای شما فقط از اتاق فکر بیرون میآید یا در ارتباطات و زندگی روزمره هم به چیزهایی میرسید؟
من همیشه یک دفترچه دارم و هر اتفاق یا نکتهای را که برایم جالب باشد یا به کارم بیاید، در آن مینویسم.
شما خیلی جدی هستید. این طور نیست؟
بله متاسفانه.
یعنی اصلا شوخی نمیکنید؟
من در معاشرت با مردم سعی میکنم انرژی مثبت داشته باشم و به قول معروف قیافه نگیرم ؛ اما کلا جدی هستم و با آدمها تا زمانی که صمیمی نشوم شوخی نمیکنم.
نسبت به خندوانه چه حسی دارید؟
دوست دارم خندوانه سرپا باشد، حال همه ما خوب باشد تا بتوانیم حال همه مردم را خوب کنیم.
عاشقتم یهویی
من دوسش دارم به عالمه
منم دوسش دارم ،وخیلی دوست دارم که یه عکس باش داشته باشم
عاشقتم
خیللی گوگولی و عشقه
بازیش حرف نداره