آلودگی هوا، ریزگردها و سگ کشی
هيچ رنجيره انساني و اعتراضي در اين خصوص تشكيل نشد و مردم حتي خانواده بازماندگان، حقوق قانوني خود را كه در وهله اول امنيت سفر و تضمين جاني مسافران است، طلب نكردند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علی خدایی بیجاری- بعضيها زود جو گير ميشوند حكايتشان حكايت تمثيل غوره و كشمش است كه با اولي سرديشان ميكند با دومي گرمي! اغراق نيست و اين حقيقتي كاملاً واضح و مبرهن است كه گاهي از در دروازه تو نميروند و برخي اوقات از سوراخ سوزن رد ميشوند!
شاهد مدعايي كه اين روزها به خبر داغ غالب رسانهها تبديل شده، بحث جنجالي سگكشي شيراز توسط شهرداري اين شهر است (اقدامي كه ما هم آن را مطرود منافي منش انساني ميدانيم) اما با اين همه بهخاطر اين اتفاق چه گردهماييها و اعتراضات مردمي در شهرهايي چون شيراز، تهران، كرج، قزوين و ساير شهرها به وقوع نپيوست و چه شعارهاي باربط و بيربطي كه در اين اعتراضات سرداده نشد!
اما موضوع اصلي كه تا بهحال هيچ اعتراضي در مقابل آن انجام نگرفته است، بحث آلودگي هوا و شدت گرفتن روزافزون ريزگردهايي است كه تقريباً آسمان تمام شهرها را به سيطره خود درآورده است اما دريغ و درد از طرح يك «چرا؟» كه توسط مردم و نمايندگان مردم، دانشگاهيان و... عنوان شود!
اين در حالي است كه ريزگردها هر روز در حال فزوني است و مخاطرات فراوانتر و جدي تري را به همراه دارد، چراكه در ابتدا كانون ايجاد ريزگردها كشور عراق اعلام ميشد و به تدريج ايجاد ريزگردها از كانونهاي داخلي، به واسطه سدسازيهاي غيراصولي دولتهاي گذشته به آن افزوده شد و در سال گذشته نمايندگان فراكسيون محيط زيست مجلس شوراي اسلامي مدعي شدند كه ريزگردهايي از جنوب صحراي آفريقا به كشور و پايتخت ورود كردهاند كه متعاقب آن در تاريخ 12خرداد 1393 طوفان تهران به وقوع پيوست و ريزگردهاي آفريقايي نيز به خانواده ريزگردها افزوده شد و آخرين مهمان ناخوانده، ريزگردهاي بر و بيابان و باديههاي عربستان بود و در مجموع نتيجه چنين رخدادهايي پديد آمدن هيولاي بيرحمي به نام آلودگي هواست كه در پسزمينه خواب سنگين ولاقيدي مسئولان و بيتفاوتي شهروندان معترض سگكشي است كه به جان حيوانات بيشتر از جان انسانها بها ميدهند! شهروندان معترضي كه جان و آينده و سلامت كودكان برايشان اهميتي ندارد تا به اعتراض به سازمان محيطزيست، مجلس شوراي اسلامي، استانداري، وزارت كشور، رياست جمهوري و ساير نهادهاي مسئول اعتراض كنند و خواستار رفع بحران و معضل ريزگردها شوند. با اين وجود (و بلاتشبيه) اين سؤال مطرح است كه چرا فردي، گروهي، سازماني يا تجمعي براي حمايت، براي همدردي و همفكري از هموطنان گرفتار و نوع بشر كه مغلوب سرنوشتي تلخ و حادثهاي غمانگيز شدهاند، با اين شدت و حدت تشكيل نشده است. مثلاً اگر در حادثه واژگوني اتوبوس مسافربري مشهد- ساري به دره كه دو روز گذشته به وقوع پيوست درنگ كنيم يا حوادث متعدد و مشابهي را كه در يك سال گذشته توسط اتوبوسهاي اسكانيا رخ داد و بعضاً در آتشسوزي مهيبي را كه در محور اصفهان – تهران به وقع پيوست و فجايع دردناكي را رقم زد، به ياد آوريم، خواهيم ديد كه هيچ رنجيره انساني و اعتراضي در اين خصوص تشكيل نشد و مردم حتي خانواده بازماندگان، حقوق قانوني خود را كه در وهله اول امنيت سفر و تضمين جاني مسافران است، طلب نكردند. نگارنده در جستوجوي خود هيچ ارگان و سازماني را نيافت كه در پايگاه اطلاعرساني يا در نشريات خود مرگ دردناك 12 هموطن را كه احساسات جامعه را جريحهدار كرد، تسليت بگويد و با خانوادههاي آنان ابراز همدردي كند.
اين حكايت شايد اينگونه تبيين شود كه معترضان منظور نظر اين نوشتار، براي همه مادرند و براي همنوع و هموطن زن بابا ؟!
ارسال نظر