گشتی در نخستین مرکز پیشگیری و کنترل خشم:
ایستگاهی برای حرکت ازخشم به آرامش
جامعه هدف این مرکز، مدارس، رانندگان و قشر جوان و نوجوان هستند که بیشتر با هیجانات و استرسهای روزمره درگیرند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مریم جهان پناه- دست خودمان نیست گاهی کنترل از دستمان خارج میشود، آن وقت دیگر معلوم نیست چه پایانی را برای ما رقم خواهد زد، ولی هرچه باشد عاقبت خوشی ندارد. واقعیت این است که هر کدام از ما به خاطر بسیاری از عوامل ریز و درشت، به حق یا ناحق خشمگین میشویم، پرخاش میکنیم و... 28 دی ماه امسال بود که فعالیت <مرکز پیشگیری و کنترل خشم> بهصورت رسمی کلید خورد. 2 مشاور و یک مدیر سکانداران اصلی این مرکز هستند که از ساعت 9 صبح تا 16 به تهرانیها یاد میدهند که چگونه بر خشم خود مسلط شوند. برخی به خواسته خود راهی این مرکز میشوند و برخی هم از سوی نهادهایی چون مدارس، نیروی انتظامی، خانه سلامت و... به این مرکز ارجاع داده میشوند.
افرادی که به مرکز پیشگیری و کنترل خشم مراجعه میکنند بهطور میانگین بین 45 دقیقه تا یک ساعت رایگان مشاوره میشوند. ابزار کار این مرکز فقط یک چیز است: برقراری ارتباط و پل زدن بین ذهن فرد پرخاشگر با مشاور که میتوان با استحکام این پل از بحران هیجانات عبور کرد.
اینکه چگونه میتوان یک فرد پرخاشگر و عصبی را از اوج خشونت به آستانه آرامش رساند یا اینکه چگونه میتوان گرههای کورچهره غضبناک و گاهی خطرناک فردی را یکی یکی باز کرد، هنر میخواهد که نیاز به مهارت دارد. چون خشم نه دوست میشناسد نه غریبه، گاهی به خود فرد هم رحم نمیکند؛ اما میتوان برآن مسلط شد و اختیارش را در دست گرفت.
می گویند خشم موجب بسیاری از خشونتها و نزاعها میشود وچه بسا افراد زیادی که قربانی همین خشمهای ناگهانی و زود گذرشدهاند. از طرفی در چند دهه اخیر خشونت و پرخاشگری افزایش چشمگیری داشته که نگرانکننده است.
به اعتقاد روانشناسان، خشم یک پاسخ هیجانی شدید به محرومیت است که با افزایش برانگیختگی خودکار و تغییر فعالیت سیستم عصبی مرکزی مشخص میشود.
دراینجا رفتارها متفاوت است، آرامش و صمیمیت حرف اول را میزند؛ اما باید به آن چاشنی اعتماد را هم افزود. چون کلید ورود به ذهن مراجعهکنندگان اعتماد است و بس. وارد که میشوی فضای متفاوتی را میبینی، نگاه آدمها هم متفاوت است. انگار پا در مکانی گذاشتهای که قرار است تو را از دنده لج خلاص کند و...
دختری 25 ساله کارشناس زبان انگلیسی یکی از مراجعهکنندگان این مرکز است.
او که خودش را فردی پرخاشگر میداند؛ میگوید: پرخاشگریام ریشه ارثی دارد و هرچه سعی میکنم نمیتوانم برآن مسلط شوم.
ناتوانی در کنترل خشم موجب شد تا او اتفاقی و با دیدن تابلوی مرکز کنترل خشم به اینجا مراجعه کند.
اصلانی سومین جلسه مشاوره خود را سپری کرده و برخلاف گذشته نشانههای خوبی را در رفتارش دیده است، چراکه به گفته او پرخاشگری و خشم او حتی برای خودش هم آزاردهنده شده بود. او درباره نحوه کار این مرکز میگوید: «در اینجا مشاوران با ارائه تمرینها و تکنیکها نقش مؤثری در درمان افراد دارند. با اینکه سه بار از سوی مشاوران تحت درمان قرار گرفتم، ولی باز احساس میکنم که باید برای دفعات بیشتری مشاوره شوم و به نظر میرسد باید بیشتر تمرین کنم.»
به گفته او، وقتی انسان احساس طرد شدن یا ناتوانی میکند ناخودآگاه پرخاشگر میشود، ولی اینکه چگونه آن را کنترل کند نیاز به مهارت دارد.
به اعتقاد اصلانی، ایجاد کارگاههای دسته جمعی میتواند تأثیر بیشتری از مشاورههای فردی داشته باشد، چون در این کارگاهها، مشکلات مشترک افراد مطرح و بررسی میشود.
ریشههای خشم
ارائه مشاوره و داشتن مهارت لازم برای دادن راهکارهای مؤثر برای کنترل خشم یکی از مباحث مهمی است که باید مورد توجه قرار گرفته و برای آن سرمایهگذاری کرد چراکه به گفته سیمین وجدانی کارشناس ارشد روانشناسی خشم، عوامل زیربنایی دارد که باید شناخته شود.
او که یکی از مشاوران مرکز پیشگیری و کنترل خشم است، براین باور است که خشم جزو هیجانات اصلی ماست، ولی نحوه بروز آن مهم است. از طرفی شاید همه هیجانات بهصورت خشم بروز کند؛ اما اینکه چگونه مدیریت شود، اهمیت دارد.
به گفته این مشاور، جامعه هدف این مرکز، مدارس، رانندگان و قشر جوان و نوجوان هستند که بیشتر با هیجانات و استرسهای روزمره درگیرند.
او درباره نحوه مشاوره به مراجعین میگوید: <همه چیز در اینجا بستگی به نوع رفتار فرد دارد، یعنی همکاری فرد با مجموعه بسیار مهم است، چون باید همکاری دوطرفه بوده و خود فرد علاقهمند به همکاری باشد، در غیر اینصورت تلاشها بینتیجه خواهد بود.
به گفته وجدانی، تعداد جلسات مراجعه، بستگی به آموزش و کسب مهارت فرد دارد، ممکن است فردی مثلاً با 6 جلسه و فردی با 12 جلسه مراجعه موفق شود تا رفتار خود را کنترل کند. در واقع بستگی به پیاده کردن راهکارهای داده شده از سوی مشاور دارد و نمیتوان نسخه واحدی برای همه پیچید.
او یادآوری میکند: افرادی که به این مرکز مراجعه میکنند رها نمیشوند و مشاوران پیگیر وضعیت آنها هستند، مگر اینکه خود فرد علاقهای به ادامه همکاری نداشته باشد.
او در پاسخ به اینکه چند درصد از افراد با مراجعه به این مرکز میتوانند بر خشم خود مسلط شوند، میافزاید: چون هنوز در ابتدای راه هستیم نمیتوان آمار دقیقی ارائه داد باید زمان بگذرد تا با توجه به دادهها درباره آن حرف زد.
به گفته این مشاور، خشم انواع مختلف دارد مثل خشم سرد، منفعل، پرخاشگری و غیره که این مرکز با توجه به آنها طراحی و هدفگذاری شده است.
دیکتاتوری ذهن
دیکتاتوری ذهن مسألهای است که برخی از جوانان با آن درگیر هستند، یعنی به باور غلط آنها هرآنچه میخواهند باید انجام شود. چیزی که زهرا رهنما، مدیر مرکز پیشگیری و کنترل خشم از آن بهعنوان یک تفکر غلط یاد میکند و میگوید: «برخی از افرادی که به این مرکز مراجعه میکنند از نوعی دیکتاتوری ذهن رنج میبرند که در اینجا تلاش میشود با برخورد شناختی – رفتاری آنها را آگاه کرد.»
او میافزاید: «به نظر میرسد اگر فردی قرار است با مسأله یا موضوعی مبارزه کند باید در ابتدا آن را بشناسد. متأسفانه باور غلط ذهنی مثل یک ویروس است که همه ذهن را درگیر میکند و موجب میشود فرد به خود نگاه حق به جانب داشته باشد.»
به گفته او، نباید افراد رفتارهای قالب بندی شده از خود نشان دهند بلکه باید نوع تفکر آنها تغییر کند.
او در ادامه با اشاره به اینکه بیشتر مراجعهکنندگان به این مرکز زن هستند که بیش از 22 سال سن دارند، تصریح میکند: <در ابتدا پرونده مشاوره برای افراد تشکیل میشود و نحوه مراجعه آنها بستگی به حاد بودن رفتار آنها دارد، ممکن است حتی مجبور شوند هفتهای 2 بار مراجعه کنند، ولی به طور میانگین یک جلسه در هفته کافی است. در واقع بیشتر مراجعهها توافقی است.
او میگوید: پس از تشکیل پرونده، اطلاعات اولیه از فرد گرفته میشود، بعد پس از درمیان گذاشتن مشکلات که بیشتر ارتباطی است، روی رفتار آنها که همه به دوران کودکی برمی گردد و ریشه قدیمی دارد، کار میشود.
به اعتقاد رهنما، اگر در رفتار افراد انعطاف وجود داشته باشد خشمگین نمیشوند. البته کلید کار مشاور منطق است که باید براساس آن جلو رفت.
بررسی پیامدها کار بعدی است که از سوی مشاروان این مرکز انجام میشود. این کار چند جلسه زمان هزینه میکند چراکه باید به او فرصت داد تا در رفتار خود تغییر ایجاد و در جلسه بعدی آن را بازگو کند.
او با تأکید براینکه مدت زمان تغییر رفتار برای ما حائز اهمیت است، خاطرنشان میکند: وقتی فرد به طور کامل تخلیه شد و پل ارتباطی بین مشاور و فرد برقرار شد مرحله اول درمان انجام شده است.
به گفته او، متأسفانه یکی از اشتباهات افراد انتخاب تک گزینهای آنهاست. ما نمیگوییم که فرد نباید خشمگین شود بلکه براین باوریم که باید خشم مدیریت و کنترل شود.
رهنما یادآور میشود: «در کنار ارائه راهکارها، آموزشهای رفتاری نیز به فرد داده میشود. اینکه چگونه بتوان خود را آرام کرد و به نوعی احساس خود را تخلیه کند. به طور کلی ما به دنبال چرایی نیستیم چون بار عاطفی منفی دارد بلکه به دنبال چگونگی هستیم.
او آموزش را در کنترل خشم مهم و مؤثر میداند البته اگر منجربه بینش شود. علاوه برآن معتقد است که وجود چنین مراکزی موجب میشود تا افراد بتوانند حرفهای خود را بازگو کنند و تخلیه شوند.
البته او خشم را نوعی توقف ارتباطی میداند که زمینه را برای رفتارهای بعدی فراهم میکند.
مدیر مرکز پیشگیری وکنترل خشم، هنر و موسیقی را برای کنترل خشم مفید میداند و میگوید: باید سیستمهای حمایتی در جامعه تقویت شود.
او برگزاری کارگاههای آموزشی و مشاورههای گروهی را از جمله برنامههای آتی این مرکز ذکر میکند و یادآور میشود: «هر جایی که استرس بالایی دارد باید کارگاه آموزشی در آنجا برگزار کرد.»
ارسال نظر