شما هم نمی دانید با معتادتان چگونه رفتار کنید؟!
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، مريم يوشي زاده در صفحه اجتماعي خود نوشت:
عوض شده است؛ غریبه ای انگار، جسم او را مثل پوستینی بی صاحب به تن کشیده؛ غریبه ای که مثل او مهربان نیست، غریبه ای که دستش سنگین است، حرف هایش دروغ، نگاهش مات، حوصله اش کم، صدایش دو رگه، قولهایش پوچ، عشقش مواد، تفریحش نشئگی و کابوسش، خماری.
شما او را می خواهید، خودش را ، همان را که پیش از اعتیاد بود، شما دل تان برای آن کسی که حالا گم شده است و غریبه جایش را گرفته تنگ شده است ، می خواهید کمکش کنید که اعتیادش را ترک کند، برگردد، از نو شروع کند اما راهش را نمی دانید، هزار و یک پرسش بی پاسخ در واکنش به او در سرتان چرخ می زند مثلا این که حرف زدن با او را از کجا باید شروع کنید؟ اگر انکار کند که معتاد است چه می کنید؟ چگونه می شود به ترک اعتیاد ترغیبش کنید؟ حق درگیر شدن با او را دارید؟ اگر دست یاری تان را پس بزند، کنارش باقی می مانید؟ اگر پرخاشگری کند، چه طور به او پاسخ می دهید؟
عباس دیلمی زاده ، مدیر عامل جمعیت خیریه تولدی دوباره می گوید روش هایی مثل مجبور کردن معتادان به ترک یا گلاویز شدن با آنها یا اعتراف گرفتن از آنها درباره اعتیادشان هرگز به نتیجه مثبت و پایدار نمی رسد.
دیلمی زاده حدود 12 سال است که در حوزه درمان اعتیاد فعالیت می کند او مدرس دوره های « مددیاری اعتیاد » است که در آن روش های برخورد با معتادان را به خانواده های آنان می آموزد.
او برای آموزش در این کلاس ها ، دوره بین المللی « مشاوره وابستگی شیمیایی اعتیاد» را گذرانده است که یکی از بخش های تخصصی آن آموزش روش های برخورد خانواده ها با معتادان است. این درمانگر اعتیاد می گوید « شیوه برخورد خانواده نقش اصلی را در درمان معتادان بازی می کند .»
خبرنگار : شاید بهتر باشد گفتگوی مان را از وقتی آغاز کنیم که خانواده ای متوجه می شود یکی از اعضایش درگیر مشکل اعتیاد است. معمولا اولین واکنش معتاد پس از آن که اعضای خانواده اش متوجه اعتیادش می شوند چیست ؟
دیلمی زاده : معمولا معتاد موضوع را انکار می کند. انکار البته به دو شکل مستقیم و پنهان اتفاق می افتد. در شکل مستقیم معتاد اصل قضیه را نفی می کند و می گوید اصلا مواد مخدر مصرف نمی کند و در انکار پنهان می گوید مواد مخدر مصرف می کند اما معتاد نیست، هیچ مشکلی برایش پیش نیامده و هر وقت اراده کند می تواند مواد را کنار بگذارد.
جالب است بدانید که اصلی ترین مشکل خانواده ها در همین مرحله است حتی آنها در کلاس های آموزشی نیز بیشتر درباره این مرحله سوال می کنند و مهمترین اشتباهات را هم در همین مرحله مرتکب می شوند.
خبرنگار : درباره این اشتباهات بیشتر توضیح می دهید ؟
دیلمی زاده : منظورم از اشتباهات، رفتارهای نادرستی است که گرچه خانواده به قصد ترک دادن معتاد مرتکب آنها می شوند اما نه تنها باعث درمانش نمی شود و ترغیبش نمی کنند بلکه گاهی ممکن است بیشتر درگیر اعتیادش کنند و حتی باعث حرمت شکنی و تبدیل شدن معتاد عادی به معتاد بسیار پرخاشگر می شوند.
برای نمونه زیاد دیده ام که وقتی معتاد اعتیادش را انکار می کند ، خانواده با او وارد چالش می شود و سعی می کند از او اعتراف بگیرد در حالی که این رفتار به هیچ وجه درست نیست.
خبرنگار : یعنی معتقدید که اگر معتاد اعتیادش را انکار کرد نباید به رویش بیاوریم؟ پس چه طور او را به ترک ترغیب کنیم ؟
دیلمی زاده : نه. قرار نیست شما از او اعتراف بگیرید. در شرایط انکار از سوی معتاد، باید یک جلسه مداخله ای تشکیل بدهید.
خبرنگار : در این جلسه چه کسانی باید شرکت کنند ؟
دیلمی زاده: اعضای خانواده و کسانی که در زندگی معتاد مهم هستند و از آنها حمایت می گیرد. این افراد باید برای شرکت در جلسه مداخله ای آموزش دیده باشند. ضمنا حضور کسانی که نسبت به معتاد خشم یا رنجش شدید دارند و نمی توانند خودشان را در مواجهه با او کنترل کنند ، در این جلسه ممنوع است. در این جلسه مداخله گر یا مشاور هم می تواند حضور داشته باشد.
خبرنگار : در جلسه چه اتفاقی می افتد ؟
دیلمی زاده : پیش از شروع جلسه اعضا باید ویژگی ها مثبت معتاد پیش از اعتیاد و ویژگی های منفی او را پس از اعتیاد یادداشت کرده باشند.
وقتی گفتگو با معتاد آغاز می شود باید ابتدا هر یک از افراد جلسه ویژگی های مثبت فرد را با او مرور کنند و به خاطرات خوشی که با او داشته اند اشاره کنند سپس از ویژگی های منفی که به علت اعتیاد ظاهر شده است حرف بزنند. او دیگر در این مرحله نمی تواند خاطرات و مستندات را منکر شود بنابر این ناچار است که بپذیرد. در حقیقت در این مرحله معتاد قبول می کند که مجموعه ای از رفتارهایش و در مجموع سبک زندگی اش به علت مصرف مواد مخدر تغییر کرده است.
حکمت تعریف کردن این خاطرات خوب می دانید چیست؟ با شنیدن این خاطره ها معتاد احساس می کند ذاتا آدم خوبیست اما کارهای بدش به علت مصرف مواد مخدر است و دیگران می خواهند به او کمک کنند این مشکلات را برطرف کند. در نتیجه او در این مرحله تحقیر نمی شود بلکه به بازگشتش امیدوار می شود. در این مرحله اعضای خانواده با معتاد قراردادی می بندند.
در این جلسه نباید بر سر انکارهای معتاد چالش کنید یا او را وادار کنید اعتراف کند که معتاد است. بلکه بر مبنای این قرارداد از او می خواهید که ویژگی های منفی را که به آنها اشاره کردید، اصلاح کند و در غیر این صورت برخی محدودیت ها و محرومیت ها را درباره اش اعمال می کنید.
خبرنگار : کارنامه معتادها همیشه پر از قول هایی برای ترک است که به آنها عمل نکرده اند اگر به عهدش وفا نکرد، چه کنیم؟
دیلمی زاده : اگر معتاد واقعاً به این قرارداد عمل نکند، حتماً باید محرومیت هایی را که درباره اش صحبت کرده اید اعمال کنید در غیر این صورت او به نتیجه می رسد که قول و قرارهای تان جدی نیست و دیگر به آنها عمل نمی کند. توجه داشته باشید که این محرومیت ها باید پله پله باشد یعنی مثلا قرار نیست نخستین محرومیتی که برای معتاد اعمال می کنید بیرون کردنش از خانه یا طلاق باشد بلکه باید به مرور زمان و در صورت همکاری نکردن معتاد مقدار آنها را افزایش داد.
مثال دیگر از رفتارهای نادرست خانواده با معتاد توهین و سرزنش اوست. برای مثال خانواده مشکلات مادی، شغلی و اخلاقی معتاد را به رخش می کشند و دایما سرزنشش می کنند.
گرچه شاید یک انسان سالم با تلنگر سرزنش آمیز دیگران به خودش بیاید اما معتاد این گونه نیست. او تحقیرها را درک می کند، درد می کشد و برای تسکین همان درد باز هم مواد مخدر مصرف می کند یعنی وارد یک دور و تسلسل باطل می شود. درد می کشد چون مواد مصرف می کند، مواد مصرف می کند چون درد می کشد.
خبرنگار : به نظرم بدترین حالت این است که خود خانواده هم اعتیاد عضو معتادشان را منکر شوند. گاهی دیده ام که علایم اعتیاد در فردی کاملا آشکار شده است اما خانواده اصرار دارند که به دیگران ثابت کنند او معتاد نیست. چرا این اتفاق می افتد؟
دیلمی زاده : چون می ترسند؛ دلشان نمی خواهد باور کنند که یک عضو از خانواده شان، جزئی از هویت شان و کسی که بخشی مهم از زندگی شان است ، معتاد شده است. اعتیاد برای مردم مظهر جرم و ننگ است. بیشتر مردم دل شان نمی خواهد حقیقت های تلخ را باور کنند. انکار یک رفتار طبیعی در برخورد با هر پدیده تلخ و ترسناکیست اما اگر ادامه پیدا کند و نتوانیم خانواده را برای پذیرش حقیقت آماده کنیم، نمی توانیم وارد مراحل بعدی شویم و وضع معتاد وخیم تر می شود.
خبرنگار : اگر در همه مراحل معتاد باز هم منکر اعتیادش شود، باید چه کار کنیم ؟
دیلمی زاده : کلید مهم ارتباط با معتاد صبر است. باید صبور باشید. درمان اعتیاد کار آسانی نیست اما شک نکنید که با پافشاری شما و تکرار جلسات نتیجه می گیرید.
خبرنگار : بسیاری از معتادان پرخاشگرند و کم نیستند اخبار حوادثی که در آن معتاد به خودش یا خانواده اش یا دیگران آسیب زده است. خانواده در برخورد با معتاد پرخاشگر چه طور باید رفتار کند؟
دیلمی زاده : ابتدا باید معتادان پرخاشگر را به دو گروه تقسیم بندی کنیم. گروه اول کسانی هستند که پرخاشگری شان واکنشی به دعوای خانوادگی برای ترک شان است یا برای تهیه پول خرید مواد مخدر یا در واکنش به تحقیرها و توهین ها پرخاشگری می کنند و گروه دوم آنهایی هستند که پرخاشگری شان بر اثر مصرف مواد مخدر است.
برخورد با این دو گروه با هم فرق دارد. برای توضیح شیوه برخورد با گروه اول می خواهم علم آمار و روانشناسی را با هم به کار بگیرد. شما چیزی درباره پورفسور جان نش شنیده اید ؟
خبرنگار : منظورتان پروفسور ریاضی دانی است که نظریه بازی هایش برنده جایزه نوبل شد؟
دیلمی زاده : دقیقا. او در نظریه بازی ها ، با استفاده از الگوهای ریاضی ، حالت های مختلف مواجهه پدیده ها را پیش بینی می کند. در حقیقت با درک دقیقا شرایط که اسم هر یک را بازی گذاشته است ، آینده را تا حدی پیشگویی می کند. یکی از بازی هایی که این دانشمند درباره اش حرف می زند بازی « ترسو » است.
او توصیف می کند که در این بازی دو خودرو با سرعت بسیار زیادی به سمت هم حرکت می کنند. هرکس اول پایش را روی ترمز بگذارد یا جهتش را تغییر بدهد، ترسو و بازنده است. در خانواده هایی که با معتاد وارد چالش و درگیری می شوند دقیقا همین بازی جریان دارد. کسی که با معتاد دعوا می کند سوار یکی از خودروهای بازیست و معتاد سوار خودروی دیگر است.
دعوای آنها با هم یعنی آنها با خودروهای شان با سرعت به سمت هم حرکت می کنند. معتاد می داند اگر کوتاه بیاید یا تسلیم شود، دیگر خانواده به او باج نمی دهد و خانواده هم می داند که اگر کنار بکشد، معتاد جری تر می شود. پس هر دو طرف ترجیح می دهند دوئل کنند.
خبرنگار : حالا در این بازی ، کی ترسو می شود ؟
دیلمی زاده : نش پیش بینی های مختلفی دارد. شاید هر دو خودرو شاخ به شاخ شوند در مثال ما معنی اش درگیری فیزیکی اعضای خانواده با معتاد ، حرمت شکنی و در نهایت مجروح شدن یا قتل یکی از آنهاست.
شاید هم یکی از آنها ترسو شود و مسیر را تغییر دهد یا پایش را بگذارد روی ترمز مثلا عضو خانواده وقتی خشم و پرخاشگری معتاد را می بیند کوتاه بیاید و ساکت شود و مغلوب یا شاید هم معتاد وقتی خشم خانواده را می بیند بترسدو کوتاه بیاید. اگر عضو خانواده مغلوب شود معتاد می فهمد که بازی را برده و دیگر از تهدیدهای اعضای خانواده نمی ترسد و جدی شان نمی گیرد و اگر ببازد کینه اعضای خانواده را به دل می گیرد و پی راهی برای تلافی می گردد.
خبرنگار : با این حساب ، این فرایند رفتاری از دو سر ضرر است یعنی چه ترمز کنیم و چه با سرعت به سمتش حرکت کنیم اشتباه کرده ایم، این طور نیست؟
دیلمی زاده : منظور من هم همین است. بازی را شروع نکنید اگر وارد بازی ترسو شوید به هر حال ضرر کرده اید پس با معتاد دوئل نکنید. اگر بازی را شروع کنید آنوقت باید یکبار برای همیشه نشان دهید که تهدیدهای تان جدی است و به آنچه می گویید عمل می کنید اما این هم موقعیت خطرناکی است. این یعنی معتاد می بیند که حریفش ترمز و فرمان ماشین را کنده و انداخته دور و به سمتش می آید می فهمد که دیگر توقف و تغییر مسیر امکان ندارد. پس مجبور است خودش مسیرش را تغییر دهد چون طرف مقابل صد در صد تغییر مسیر نمی دهد.
این کار بسیار خطرناک است من آن را جز در شرایط خاص پیشنهاد نمی کنم به هر حال نوعی خطر کردن است. باید از پیش حساب و کتاب همه چیز را کرده باشید مثلا از خودتان بپرسید اگر با جدیت به او بگویید که دیگر نمی خواهید برای مصرف مواد مخدر پولی به او بدهید و او بخواهد با زور از شما پول بگیرد، دلش را دارید به پلیس زنگ بزنید و کمک بخواهید ؟ اگر به او بگویید که در صورت ادامه پرخاشگری هایش بی شک از او جدا می شوید ، آمادگی روحی روانی جدایی از او را دارید؟ یا اگر داد و فریاد کند و بخواهد با بردن آبروی تان شما را وادار به پول دادن کند به آن سطح از اعتماد به نفس رسیده اید که مقاومت کنید و حتی در برابر شلوغ کاری اش هم به او باج ندهید؟
البته اکیدا توصیه می کنم حتی در این مرحله به شدت از درگیری فیزیکی با معتاد بپرهیزید. به هیچ وجه با او کتک کاری نکنید.
خبرنگار : اگر او خواست حمله کند چه باید بکنیم؟
دیلمی زاده : بلافاصله از محیط دور شوید و از پلیس کمک بخواهید.
خبرنگار : در آن بازی ترسو، من به یک راه تازه فکر می کردم، به یک غافلگیری . به نظر شما بهتر نیست وقتی پرخاشگری کرد به زور به یک مرکز ترک اعتیاد منتقلش کنیم؟
دیلمی زاده : به هیچ وجه راهکار خوبی نیست! این روزها برخی خانواده ها در برخورد با معتادان از این روش ها استفاده می کنند ، حتی دیده ام که آنها با سازمان های مردم نهاد بی مجوز تماس می گیرند تا معتاد را به زور از خانه ببرند و به زور در محلی دور افتاده ترک بدهند اما باید باور کنید که این روش احتمال عود اعتیاد را چندین برابر می کند.
معتاد کینه خانواده اش را به دل می گیرد و وقتی برگردد از آنها انتقام می گیرد . ضمن این که هر نوع اعتیادی یک روش ترک مخصوص به خودش را دارد اما در این کمپ ها همه معتادان را به زور وادار به ترک می کنند که اصلا علمی نیست. جمع کردن معتادان در یک محل باعث می شود بدون توجه به اصول بهداشتی و وضع قوانین روشن و منطقی ، باعث می شود آنهابه بیماری های مختلف دچار شوند و به علاوه شیوه های جدید تهیه مواد و ارتکاب انواع بزه را از هم یاد بگیرند. در حقیقت خانواده ها با توسل به روش های خشن، نه تنها به ترک اعتیاد معتادشان کمک نمی کنند بلکه او را در معرض انواع آسیب های اجتماعی دیگر قرار می دهند.
خبرنگار : هنوز درباره گروه دوم معتادان پرخاشگر صحبت نکرده اید. مصرف مواد مخدر صنعتی برخی معتادان را به انواع اختلالات روانی بخصوص پارانویا یا بدبینی بیمارگونه دچار می کند و در این شرایط احتمال آسیب رساندن آنها به خانواده بیشتر می شود در این موارد خانواده باید چگونه برخورد کنند؟
دیلمی زاده : در صورتی که پرخاشگری و رفتارهای غیرطبیعی معتاد تحت تاثیر مواد مخدر صنعتی باشد، دیگر استفاده از روش های منطقی فایده ای ندارد. باید هرچه سریع تر محیط را ترک کنید و به سرعت با روانپزشک تماس بگیرید تا با دارو بیمار را کنترل کند یعنی در این موارد همزمان با مراحل ترک باید با دارو علایم ثانویه اعتیاد یعنی همان اختلال های روانی که ظاهر شده ، کنترل شود.
خبرنگار : یک معتاد، برای تهیه خرج موادش حاضر است به خودش و عزیزترین هایش صدمه بزند. مردم انقدر از این رفتارها دیده اند و شنیده اند که اعتقاد پیدا کرده اند اعتیاد وجدان و انسانیت را از بین می برد. شما با این باور چقدر موافقید؟
دیلمی زاده : بگذارید پاسخ تان را با یک پرسش شروع کنم. شما می توانید یک شبانه روز پلک نزنی ؟
خبرنگار : طبیعتا نمی شود!
دیلمی زاده : حتی اگر برای این کار یک پاداش کلان چند ده میلیونی تعیین شده باشد ؟
خبرنگار : نه نمی شود.
دیلمی زاده : حتی اگر جان تان در خطر باشد ؟
خبرنگار : حتی اگر سعی ام را هم بکنم نمی توانم یعنی حتی اگر بخواهم هم نمی توانم 24 ساعت پلک نزنم.
دیلمی زاده : درست است. پلک زدن یک رفتار غریزی است شما نمی توانید مانعش شوید. هرچقدر هم سعی کنید چشم های تان را باز نگه دارید، بالاخره پلک می زنید. حالامعتادی کارتن خواب را در یک شب یخبندان زمستان را تصور کنید.او گرسنه و بی سرپناه است. به نظرتان اگر همان لحظه به او پولی بدهید چه می کند؟
خبرنگار : با شناختی که از معتادان در طول سال های کاری ام دارم احتمالا بی خیال گرسنگی و بی سرپناهی می شود و مواد مخدر می خرد .
دیلمی زاده : کاملا درست است و اگر ما بتوانیم علت این رفتار معتاد را عمیقا درک کنیم، در مراحل بعدی درمان معتاد آسان تر می شود. مگر نه این که همه انسان ها غریزه بقا دارند. پس چرا آن معتاد در مثال ما وقتی پول به دست می آورد و طبیعتا غریزه بقا باید وادارش کند که برای نجات جانش آن پول را صرف غذا یا تهیه سرپناهی گرم کند، همه اش را خرج خرید مواد مخدر می کند؟ علتش این است که اعتیاد، طوری بر مغز اثر می گذارد که نیاز به مصرف مواد مخدر، تبدیل به اصلی ترین غریزه انسان می شود؛ غریزه ای آنقدر قوی که حتی جای غریزه بقا را می گیرد تا چه رسد به غرایز دیگر.
اینجاست که یک معتاد خمار برای تهیه پول مواد مخدر حتی حاضر می شود نوزادش را بفروشد یا به همخونش را بکشد. همین غریزه است که درمان اعتیاد اینقدر دشوار کرده است و باج دادن و تنبیه یا تهدید کردن هم فایده ای ندارد.
خبرنگار : با این تعریف شما، همانطور که ما نمی توانیم پلک نزنیم و معتاد هم نمی تواند عطش خود را برای مصرف مواد مخدر مهار کند. آیا از صحبت های تان باید این طور نتیجه بگیرم که اعتیاد درمان ناپذیر است؟
دیلمی زاده : این نتیجه گیری هم تا حدی درست است و هم نادرست. بیایید تعریف مان را از معتاد عوض کنیم. یک معتاد می تواند تا پایان عمر مواد مخدر مصرف نکند اما همچنان معتاد باقی بماند. اعتیاد درمان نمی شود ، مدیریت می شود. دقیقا مانندمبتلا به یک بیماری مزمن که گرچه اگر دارو بخورد می تواند زندگی عادی و طبیعی داشته باشد و بیماری اش را مهار کند اما به هر حال او همیشه به آن بیماری مزمن مبتلا خواهد ماند.
ارسال نظر