به گزارش پارس به نقل از فارس، در ادامه دیدارهای جامعه قرآنی با خانواده‌‌های معظم شهدا هیات قرآنی متشکل از «محمد خواجوی» استاد قرآن کریم، «رحیم قربانی» رئیس سازمان قرآن و عترت سپاه محمد رسول‌الله(ص)، «مجید زکی‌لو» مدرس و قاری قرآن کریم، «کاظم رضایی» از همرزمان شهید، «زنگنه» نماینده اتحادیه تشکل‌های قرآنی و نمایندگان سیمای قرآن و خبرگزاری‌های ایکنا و فارس به دیدار خانواده برادران شهید «داود و مجید کشتکار» رفتند.

در این دیدار میهمان پدر، مادر و برادر این شهیدان بزرگوار بودیم و برخلاف هفته گذشته که پدر و مادر شهید «حسین آسایش» به رحمت خدا رفته بودند از نعمت حضور در جوار پدر و مادر این شهدای بزرگوار بهره‌مند شدیم.

در ابتدای دیدار، قربانی به بیان گزارشی از یادواره «سوره‌های سرخ» پرداخت و گفت: این شهدا بهترین الگو برای جامعه هستند و خداوند این عزیزان را به دلیل انس و ارتباط واقعی با قرآن پذیرفت.

* جوانان و نخبگان محله ما مدیون استاد خواجوی هستند

پدر شهیدان کشتکار با اشاره به زحمات استاد خواجوی در محله گفت: ‌اساتید، قاریان،‌ نخبگان و بسیاری از جوانان موفق محله ما از شاگردان استاد خواجوی هستند. فرزندان من هم در جلسات این استاد بزرگوار شرکت می‌کردند و باید بگویم جوانان محل ما همه به استاد خواجوی مدیون هستند. داود پسر اول من است؛ او در لشکر قزوین سرباز بود و در همان اوایل جنگ در سال ۵۹ در هویزه به فیض شهادت رسید. مجید در جلسات استاد خواجوی شرکت می‌کرد؛ او قاری بسیاری خوبی بود و در عملیات کربلای ۵ در سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید. از این دو بزرگوار چیزی برای ما به یادگار نمانده و حتی وصیت‌نامه‌ای هم از آنها نداریم، وسایل آنها هم هیچ‌گاه به دستمان نرسید. یکی از دوستان مجید پیشانی‌بند او را برایم آورد اما متأسفانه آن هم گم شد. شهید مجید متولد ۱۳۴۱ است و دانشجوی سال دوم رشته مکانیک در دانشگاه خواجه نصیر بود. اما درس و دانشگاه را رها کرد و رهسپار جبهه شد. مجید فقط چندبار آن هم به دلیل مجروحیت به منزل آمد و بلافاصله پس از بهبودی رهسپار میدان نبرد می‌شد. پس از شهادت هم پیکرش به دست ما نرسید و چند سال بعد به میهن بازگشت.

* شناسایی پیکر شهید پس از سه سال در سه‌ راهی شهادت

سرهنگ «کاظم رضایی» که از همرزمان شهید مجید بوده، درخصوص نحوه شناسایی پیکر شهید مجید زکی‌لو گفت: مجید در سال ۱۳۶۵ در سه راه شهادت، سوار بر آمبولانس بود که این آمبولانس مورد اصابت گلوله توپ دشمن قرار گرفت و همه سرنشین‌های آن به شهادت رسیدند. پیکر این شهید بزرگوار در دریاچه‌ای که در آن منطقه بود افتاد و سال ۱۳۶۸ با تخلیه آب دریاچه پیکر مجید و ۱۳۰ شهید دیگر شناسایی شد.

* شهید مجید کشتکار: استقلال و آزادی در گرو خود‌کفایی است

در ادامه قربانی فرازی از نوشته‌ای از شهید «مجید کشتکار» را قرائت کرد: «اگر بخواهید استقلال و آزادی واقعی پیدا کنید باید کاری کنید که در همه زمینه‌ها خودکفا باشیم».

مادر این شهیدان گرانقدر نیز در خصوص شهید داود گفت: داود پیش از انقلاب از مبارزان بود و در تظاهرات شرکت می‌کرد سال ۱۳۵۸ به خدمت سربازی رفت و برای آموزشی به لشکر ۱۶ قزوین منتقل شد. پس از آموزش به منزل آمد و گفت: باید به جبهه بروم مقداری لباس نو و حوله برای او تهیه کردم و در ساکش گذاشتم اما داود گفت: مادر جان برای من لباس، ساک و حوله کهنه بیاور. این سخن فرزندم من را به یاد امام‌حسین(ع) انداخت و در واقع او هم راه امام را در پیش گرفت.

داود رفت و از وی خبری نشد حتی به یکی از دوستانش که چندی بعد قصد رفتن به جبهه داشت گفتم: از داود برای ما خبری بیاور، اما از وی هم خبری نشد.

این مادر شهید در ادامه بیان روحیات والای شهید مجید کشتکار نیز گفت: مجید بچه بسیار کارکن و زحمت‌کشی بود. او در منزل نمی‌گذاشت من کار کنم و حتی به اهل محل هم بسیار خدمت می‌کرد. همیشه به من می‌گفت: اگر کسی کپسول گاز می‌خواهد بگو برایش تهیه کنم. در جبهه هم مجید همین روحیه را داشت از این رو به وی «شهردار جبهه» می‌گفتند.

در آخرین اعزام پدرش به وی گفت: کمی هم به درست توجه کن و نرو؛ مجید گفت: بهمن‌ماه باز می‌گردم اما مجید رفت و دیگر بازنگشت. چند سال بعد هم چند تکه استخوان از مجید را تحویل ما دادند؛ پسرم قاری قرآن بود و حتی یک قرآن و مفاتیح برای من خریده بود اما کمتر در منزل به تلاوت می‌پرداخت و اغلب به مسجد می‌رفت.

* استاد خواجوی: حق تلاوت عمل به قرآن است

استاد خواجوی نفر بعدی بود که به درخواست حاضران لب به سخن گشود و با اشاره به احادیثی از پیامبر(ص) و ائمه(ع) گفت: پیامبر (ص) می‌فرمایند: حق تلاوت عمل به قرآن است و امام‌صادق(ع) هم در این خصوص می‌فرمایند: حق تلاوت برای تلاوتی است که کسی می‌خواهد حیاط دوباره‌ای در او ایجاد شود. امام‌باقر(ع) هم در این‌باره می‌فرمایند: حق تلاوت عمل به قرآن است. عده‌ای حروف قرآن را حفظ کردند و حدود آنها را نه.

این شهدای عزیز حق تلاوت را رعایت کردند و به حیات طیبه رسیدند و رستگار شدند. شهدا به برکت شیرپاک مادر و تربیت درست پدر، جانشان را در راه اسلام گذاشتند و امروز آرامش و آسایش ما به برکت جانفشانی آنان است.

شهید مجید از جمله جوانانی بود که در جلسات ما شرکت می‌کرد اما در زمان جنگ وی بیشتر وقتش را در جبهه‌ها بود و کمتر او را می‌دیدیم. وی جوانی آرام متواضع و باحیا بود و امیدوارم خداوند به درجاتش بیفزاید.

برادر شهیدان کشکار فرد دیگری بود که درباره برادرانش لب به سخن گشود و به حاضران گفت: داود در زمان مدرسه از شاگردان ممتاز بود و به هیچ وجه تعلقی به دنیا نداشت. از این شهید بزرگوار حتی عکس خوبی هم به یادگار نمانده است. وی همان ابتدای جنگ به جبهه رفت و شهید شد.

* حضور در جلسات قرآن با وجود مشغله‌های زیاد

وی افزود: مجید برادر کوچک‌تر من است ما با هم در جلسات استاد خواجوی حضور پیدا می‌کردیم. مجید طلبه بود و به ادبیات عرب هم اشراف داشت. او در کمیته هم شاغل بود اما با وجود مشغله زیاد از جلسات قرآن غافل نمی‌شد. برادرم ترتیل بسیار زیبا و روانی داشت و همه را مجذوب صدایش می‌کرد. مجید سرشوریده‌ای داشت در جبهه غرب و جنوب فعال بود. وی یک بار در فکه مجروح شد و به تهران آمد، مداوا کرد، سری هم به دانشگاه زد و فوراً به جبهه بازگشت. در عملیات کربلای ۴ مجروح شد، از اهواز با من تماس گرفت و گفت: عملیات دیگری در پیش است، منظورش کربلای ۵ بود، در این عملیات رزمندگان اسلام شور و حماسه‌ای بزرگ آفریدند و مجید در همین عملیات به فیض شهادت نائل شد.