از معضلات زندگی شهری
عمر خوشبختی از مدت گارانتی جاروبرقی کمتر بود
اندیشیده بودند که تاریخ انقضای این زندگی از مهلت اقساط وام ازداجشان کمتر خواهد بود.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محرابی مقدم- باتوجه به ایام سرور آفرین اعیاد مختلف که بستر شکل گیری پیوندهای آسمانی و تشکیل خانواده های جدید در جامعه است، بی شک تمامی دغدغه های مرتبط به این محبوبترین بنیان نزد خداوند، به صورت عامیانه و عمدتاً حول محور مسائل اقتصادی آن معطوف شده و چنین وانمود می شود که گویی تمام تلاش جامعه و خانواده ها باید قربانی بستر اقتصادی تشیکل یک خانواده شود. غافل از این که همه زحماتی که خانواده ها، دولت و مسئولان درجامعه متقبل می شوند که دونفر در کنارهم زندگی سرشار از خوشبختی و سعادت را شروع کنند بایک جمله” طلاق توافقی” برباد خواهد رفت و گویا اصلا خانواده ای خون دل برای تهیه جهیزیه نخورده، پدری تمام هستی خود را برای مهیا کردن یک سرپناه برای فرزند دلبندش از دست نداده یا عرق شرمی پیش یک یا چند ضامن و کارمند بانک برای گرفتن مبلغی وام ناچیز ریخته نشده است.
به راستی چه شده است که با صراحت اعلام می شود دو پنجم ازدواج ها به جدایی می انجامد؟ یعنی از هرپنج زوجی که برای خرید بهترین یخچال فریز، جدیدترین ال سی دی، شیک ترین مبلمان و برگزاری مجلس عروسی در بهترین مجموعه های پذیرایی از تالار گرفته تا باغ تالارهای تازه رواج یافته، یا به خدمت گرفتن جدیدترین متدهای فیلمبرداری و ثبت خاطرات ازدواج دمار از روزگار والدین خود و دیگران درمی آورند دو زوج از خیر استفاده این وسایل گذشته و به سادگی فراموش می کنند که چه عاشقانه در ژست های مختلف مقابل دوربین عکاسی و فیلمبردای و در مراسم، چشم حسرت حاضران را ازحدقه در می آوردند و سعی داشتند در خرید جهیزیه و برگزای مراسم عروسی هیچ کم و کاستی از هم سن وسال های خود در بین فامیل و همسایه نداشته باشند. فراموش کردند که پدر ومادر با چه آرزویی بهترین خوراکی ها را با زیباترین سلیقه ها در یخچال چیدند و در حالی خودشان مایحتاج یک ماه آینده را نداشتند، انواع خوراکی ها ومایحتاج زندگی بیش از یکسال را در آشپزخانه به بهترین شکل ممکن چیده اند.
وقتی آقا داماد با افتخار و با عشق آتشین پای سند مهریه ای که اعداد سکه های یک میلیونی آن به تعداد سال تاریخ تولد عروس خانم تعیین شده بود را امضا می کرد با خود فکر می کرد عمرشعله های آتش این عشق روزهایی کمتر از تعداد سکه های مهریه خواهد بود و به راستی آیا می دانست به سرنوشتی دچار خواهد شد که روزگار عمر روزهای دربند بودنش در زندان را از تعداد سکه های مهریه هم بیشتر رقم خواهد زد. آیا این زوج های فرد اندیش، خودخواه و بی گذشت و کینه توز و حق به جانب به این اندیشیده بودند که پا در زندگی مشترکی خواهند گذاشت که تاریخ انقضای این زندگی از مهلت اقساط وام ازداجشان کمتر خواهد بود.
به راستی آیا عروس خانم یک دهم وقتی را که صرف فکر کردن درباره رنگ کیف و کفش شب عروسی اش کرده بود پس از ازدواج برای تهیه یک شام خوشمزه صرف می کند؟ آیا آقا داماد به اندازه ای که برای گرفتن وام ازدواج درمقابل رییس بانک خم راست رفته بود، در مقابل همسرش به نشانه تشکر از زحمات همسرش کرنش کرده بود؟ آیا عروس و داماد یک دهم وقتی را که در سال اول زندگی شان صرف تماشای فیلم های تلویزیون یا ماهواره کرده بودند، برای صحبت با طرف مقابل و شنیدن حرف های وی وقت می گذارند.
در عصر ما کمتر زوجی را می توان پیدا کرد که قیمت یک پیتزای خوشمزه را نداند اما واقعا چند زوج را می توان یافت که هزینه یک ساعت مشاوره با بهترین متخصص خانواده درمانی را بداند. اگر عروس و دامادهای این مرز و بوم در برخورد با بدی های یکدیگر از جارو برقی یاد گرفته بودند و هیچ کدروتی را ازهم در خانه دل خود نگه نمی داشتند آیا عمر خوشبختی زندگی آن ها از مدت گارانتی همان جاروبرقی کمتر بود؟
اینجاست که اگر همه کسانی که خودشان را برای ازدواج مهیا می کنند به موازات خرید وسایل برای زندگی آینده کمی هم به فکر تحصیل فضایل بودند و خود ر ا به فضایلی چون صبر، گذشت، قناعت، خوش رویی، خوش اخلاقی، همدلی، صداقت، محبت،تواضع می آراستند دیگر بیم آن نمی رفت که منازل پر از وسایل آن ها به خانه ارواح تبدیل شود. آن ها یادشان می رود که ادامه یک زندگی مشترک دویا چند نفره همیشه با حداقل وسایل امکان پذیر است اما بدون فضایل هرگز. درست مانند زمانی که یک خانواده برای چند روز به مسافرت می روند سعی می کنند کمترین وسایل را بردارند اما هنگام مسافرت برای این که در سفر به همگی خوش بگذرد و بتوانند از این مدت کم، بیشترین لذت را ببرند و به سلامتی به خانه خود برگردند، در این مدت سفر مدارا را وظیفه خود دانسته و به دیگران هم توصیه به گذشت، مدارا، همدلی، محبت و صداقت و خوش اخلاقی می کنند چون یقین دارند عمر سفر کوتاه هست و نباید بسیاری از مسائل را جدی گرفت.
شاید یادمان رفته که ذاتا یک مسافریم که هنوز به سفر اصلی رهسپار نشدیم. فقط قرار است لحظاتی را در این مرکز خدماتی رفاهی توقف کنیم و نفسی تازه و توشه ای برای رسیدن به مقصد فراهم کنیم .آری ما یادمان رفته مسافریم.
ارسال نظر