به گزارش پارس به نقل از ایرنا، ظاهری مدرن و اروپایی دارد. ظاهر زیبا و آب های جاری از کنار رستوران توجه میهمان ما را جلب می کند؛ «بسیار زیباست». رضایت میهمان میزبانان را هم به وجد می آورد، نشاطی که چندان نمی پاید. هرم سنگین دود قلیان که با بازکردن در رستوران مثل یک سیلی با بوی نامطبوع به صورت ما می خورد و میهمان را به شدت آزرده و ما را هم آزرده، هم شگفت زده و هم شرمنده می کند! راستی این رستوران چگونه جرات کرده در محیط دربسته چنین دود دخانیاتی راه بیندازد؟ دور از چشم ماموران سلامت محیط! توضیح می دهیم که این رستوران استثنایی است! میهمان هم می خندد و می گوید «بله احتمالا این رستوران گوشه سیگاری هاست»


(smoking corner). تایید می کنیم. بالاخره در هر محلی جایی برای اهل دخانیاتی هم لازم است. اما شرمندگی ما هم از قلیان هایمان و هم از نادانی مان وقتی به اوج می رسد که بعد از مراجعه به تمام رستوران های آن ناحیه درمی یابیم که دود و دم قلیان در تمام آنها برپاست. راستی ما چطور طبیبانی هستیم که چنین مصرف بی رویه دخانیاتی را در کنار گوشمان نه می شناسیم و نه به آن حساسیت داریم! آن هم در حالی که تقریبا در تمام دنیا مصرف دخانیات در اماکن سربسته نه تنها از نظر قانونی ممنوعیت مطلق دارد بلکه توسط تمام رسانه ها و الگوهای فرهنگی تقویت می شود و رفته رفته به صورت فرهنگی غالب در میان توده مردم درآمده است. تنها بازیگران سینما و آگهی های تبلیغاتی نیستند که ژست های سیگار را کنار گذاشته اند، تنها طبیبان نیستند که به هر بهانه ای در مضرات دخانیات سخن می گویند بلکه مردم عادی هم به مجرد سیگار نگاهی چپ حواله ات می کنند. رواج روزافزون و متاسفانه قانونی قلیان در رستوران های دربسته ما تنها نشانه نوعی تساهل و تسامح نامعمول و نامبارک از جانب قدرت دولتی نیست.

شاید به عبارتی بقایای نوعی رشوه و تبانی با جوانانی بوده است که مشکلات زیادی داشته اند و دولت هم توان رویارویی حداقل در این زمینه را با آنها نداشته است، شاید نوعی ارفاق نسبت به صاحبان مشاغلی بوده که در مشکلات اقتصادی بسیاری غوطه می خورند! اما موضوع قلیان بیش از آنکه دولتی و پلیسی باشد، موضوعی مردمی و فرهنگی است. تا مردم و روشنفکران و مهم تر از همه طبیبان تصمیم جدی برای این تغییر و مداخله فرهنگی نگیرند روش های قانونی و دولتی و حتی مداخلات پلیسی راه به جایی نخواهند برد، بخصوص در شرایط فعلی که مشکلات اقتصادی باقیمانده از گذشته، دولت را در موقعیتی قرار داده که ممکن است نتواند اقتدار لازم را آن هم در جامعه پوپولیستی ما به تنهایی اعمال کند.

این وظیفه روشنفکران، هنرمندان و سازمان های مردم نهاد و... است که بخش مهم تری از این وظیفه را بر عهده گرفته و راه دولت را هموار سازند. پروفسور «انتونین حکیم»1 از مسوولان سازمان بین المللی سکته مغزی کار را به جایی رسانده که برای جلوگیری از سکته مغزی و به تبع آن فشارخون خواستار مبارزه با «نمک پاش» در رستوران ها شده است و بسیاری از فعالان این سازمان هم تبلیغات در لفافه در این زمینه را آغاز کرده اند و در بسیاری از رستوران ها اگر توجه کنید متوجه می شوید که نمک پاش روی میز نیست و باید درخواست کنید بیاورند و بسیاری از موارد هم شما از خیرش می گذرید. در چنین حالی است که جوانان ما تازه موفق به اکتشاف ابزار دو نسل قبلشان (قلیان) شده اند. چهره فرتوت، اما آزرده پروفسور «انتونین حکیم» بعد از رویت یکی از رستوران های دودزده ما قابل تصور است و از آن بدتر نگاه تند و غضبناکی است که به من و همکارانم در قبال این همه بی تفاوتی خواهد انداخت و از آن دردناک تر، احساسی است که نسبت به رسانه ها، هنرمندان و روشنفکرانی که در این تساهل یا شریکند یا بی تعصب، پیدا خواهد کرد!

پی نوشت: 1- پروفسور «انتونین حکیم» شخصیت بسیار برجسته و معروف سازمان مردم نهاد سکته مغزی در کاناداست. او در عرض سه سال موفق شد با تاسیس شبکه های اجتماعی مردم نهاد در تمامی مناطق کانادا به طور چشمگیری بر آمار شیوع سکته مغزی در کانادا موثر واقع شود. سازمان جهانی سکته مغزی شبکه های او را با عنوان الگوهایی برای همه کشورها اعلام کرده است.