به گزارش پارس رسول جعفریان در خبرآنلاین نوشت ؛اکنون دیگر تردیدی نیست که روش تبلیغاتی القاعده، داعش و دیگر گروه های تروریستی در فضای مجازی، و در حالی که وحشیانه ترین کشتارها را در سالهای گذشته و اکنون دارند، از روشهایی که ما در ایران داریم، جلوتر و دقیق تر است. این را در مصاحبه ها و نوشته ها و تحلیل های تازه ارائه شده و همین طور با چشم سر شاهد هستیم و دیدیم که چه کردند و چگونه از آن برای پیشبرد کارهایشان استفاده کردند.

دلیل این عقب ماندگی ما چیست؟ به نظرم دلایل زیادی دارد. شاید یک دلیل آن این باشد که ما به زبان فارسی کار می کنیم و این زبان کاربرد بین المللی آنچنان که انگلیسی و عربی ندارد، یعنی گستره نفوذ، ندارد.

اما مشکل اصلی جای دیگر است. مشکل این است که طی سالهای گذشته، یکسره کار کردن با این شبکه ها را انکار کرده و اغلب آنها را ورود ممنوع اعلام کرده ایم.

امروز کمتر مسوولی در جمهوری اسلامی هست که از این شبکه ها اصلا سر در بیاورد. هرچند بچه های بسیاری از آنها از کاربران این شبکه ها هستند، اما خود آنها در بیشتر موارد، نسبت به آنها کاملا دور هستند. اگر برخلاف این باشد یعنی برخلاف مقرارت عمل کرده اند!

حالا مشکل این است که نیروهای انقلابی نیز که حرف شنوی از برخی از مصادر و منابع دارند، به هر دلیل از نزدیک شدن به این شبکه ها خودداری کرده و حتی اگر الان بخواهند نزدیک شوند، سالها طول خواهد کشید تا در سطحی که دشمنان ما از آن استفاده می کنند از این ابزارها استفاده کنند.

اکنون که جنگ اسرائیل و غزه روی زمین ادامه دارد، نبرد سهمگین آنها در فضای مجازی نیز بالا گرفته اما ما جز به صورت سنتی چه سهمی در این امور داریم؟ تقریبا هیچ. گهگاه بچه های مذهبی و متعهد عکسی و تصویری از این طرف و آن طرف آورده در صفحه خود می گذارند. این که کار نشد.

از سوی دیگر و متاسفانه محدودیت های ایجاد شده و عدم ارائه راه حل جدی در این زمینه ها سبب شده است تا غالبا افرادی از غیر نیروهای انقلابی وارد این فضا شده و نیروهای متعهد در این عرصه حضور نداشته باشند. هرچند بسیاری از همین جماعت در حال کمک کردن به تبلیغات به نفع فلسطین هستند و این اسباب خوشنودی است.

شاید در برخی از مراکز به طور خاص عده ای را برای این کار تربیت کرده اند. اما حقیقت این است که اولا این کار با بکار گیری عده ای خاص نتیجه نمی دهد. چون غالبا اینها در ازای پول این کار را می کنند. ثانیا فراگیر و عمومی نیست و از امکانات و خلاقیت های عمومی و توده ای بی بهره می ماند. بسیج این است نه آن.

راستی چه باید گفت؟ در این باره مقصر کسانی هستند که تنها راه ماندن را ممانعت و مخالفت و محدود کردن و بیان ضررها دانسته و همچنان نسل جدید ما را از جهان فن و تخصص و تبلیغ دور می دارند و امروز که نیاز به آنها در این عصره داریم، دست مان خالی می ماند.