دکتر حسن خجسته
از کجا به کجا! کژراهه «به فروش میرسد»!!
درست خواندهاید، غلط نوشته نشده، بله، از «کجا به کجا»، «به فروش میرسد» همان «کجا»ی دوم است که کژراهه امروز ماست.
چه چیزی به فروش میرسد یا برای چه چیزی خریدار پیدا کنم یا پیدا میشود. اینها از اصول بازاریابی تجاری است که خوشبختانه در ایران بهدرستی از تعبیر «آگهی بازرگانی یا تجاری» برای معرفی این نوع بازاریابی استفاده میشود.
اساس اینگونه بازاریابی استفاده از نوع خاصی از گونههای ارتباطی است که به جای اطلاعرسانی و استدلال از شیوههای تحریککنندگی و ترغیبی برای پذیرش پیامها استفاده میکند. از این جهت اینگونه ارتباطی در بازاریابی تجاری بسیار رواجیافته و در رسانههای گوناگون، تبلیغاتچیها از همین شیوهها برای فروش هر چه بیشتر کالاها استفاده میکنند.
متأسفانه به دلایل گوناگون، همین کژراهه که اساسا در مواقع بسیار محدودی شیوه درستی میتواند باشد (در جای خود به آن پرداخته خواهد شد) بهتدریج در شئون گوناگون رسانهای نفوذ پیدا کرده است اما آنچه جای نگرانی شدید دارد نه نفوذ این شیوه در بازاریابی برای فروش کالاست که البته آن هم خطر نگرانکنندهای دارد که در فرصت مناسبی باید تفصیلا مورد بحث واقع شود، بلکه نفوذ این روش در تبلیغات انتخاباتی است که خطر بسیاری برای آرمانهای انقلاب و حفظ و حرمت خون شهدا و حرکت در مسیر عدالت، دارد.
این شیوه بهتدریج میتواند بین رانتهای ثروت و قدرت سیاسی پیوندی محکم برقرار سازد و راه رسیدن به کرسیهای مهم تصمیمگیری و تصمیمسازی نه از مسیر حقیقت و درستی بلکه از مسیری جدا از آن و حتی گاهی مسیر تزویر و فریب عبور نماید.
این حقیقتی است که امروزه دنیای غرب در چنبره آن گرفتار شده و خلاصی از آن ندارد، چون پیوند رانتهای اقتصادی و سیاسی آنچنان درهم گره خورده که جدایی از آن کاری انقلابی است و چارچوب نظام محافظهکارانه سرمایهداری مصرفی کارکردی مثبت برای حفظ آن پیدا کرده است، لذا راه چارهای نیست الا فریاد روشنفکرانی که هیچ قدرتی ندارند اما نتایح حقیقی این شیوه تبلیغ و دور از چشم عامه مردم، آنچنان است که رئیسجمهور فعلی آمریکا آقای اوباما چند ماه پیش اعلام کرد، در آمریکا ثروتمندان رئیسجمهور تعیین میکنند.
شاید به همین دلیل است که همواره در غرب اشرافیت در مسند قدرت بوده و خواهد بود و از این شیوه تبلیغ با تمام وجود دفاع میکند چون فقط او قادر است هزینههای بسیار گران اینگونه تبلیغات را تأمین کند و مردم را با شیوههای اقناعی وادارد که او یا منتخبین او را برگزینند تا منافعش را از این طریق حفظ نماید و اصلحی که باید این کرسی را تصاحب کند یا باید خود و آرمانش را به رانت اقتصادی بفروشد یا از حضور برای رقابتی که امروزه، اساسا رقابت و جنگ میان رانتهاست، منصرف شود.
الحمدلله هنوز انتخابات کشور ما تا رسیدن به این چاه ویل فاصله دارد ولی اگر مسیر و نوع تبلیغات اصلاح نشود فروافتادن انقلاب و آرمانهایش در این ظلمت قطعی است. چه باید کرد؟ راه برونرفت و البته واقعگرایانه چیست؟
- عضو هیات علمی دانشگاه صداوسیما
ارسال نظر