ساختمانی بلند که آجرهای سه سانتی نمای آن شده اند با پنجره های شیشه ای که در احاطه ی تورهای سیمی اند و آهن هایی بزرگ که به شکل ضربدری، شیشه و پنجره را پوشانده است.

دیوارها بلندند و از درون ساختمان کمترین نشانه ای پیداست. همه این نشانه ها، فضای این ساختمان را امنیتی کرده اند؛ اشتباه نکنید این ساختمان زندان، پادگان یا یک پاسگاه انتظامی نیست.

اینجا یک مدرسه است، مدرسه ای که دانش آموزان دوره ابتدایی باید روزهای شاد و پرنشاط کودکی خود را در آن بگذرانند. روزهایی پرنشاط از دوران کووکی در میان تورهای سیمی و فضایی امنیتی.

مدرسه دولتی و غیردولتی ندارد، سلیقه ای است، هرکسی بخواهد می تواند مدرسه را برای دانش آموزان به بهانه های حفظ امنیت، شبیه به زندان یا قفس کند.

معماری برخی از مدارس در پایتخت قفس را در ذهن تداعی می کند و طبیعی است که اگر هرجایی قفس و زندانی درست شود حس فرار نیز به وجود خواهد آمد.

2

بارها شنیده ایم که معلمان بی انگیزه شده اند و در نخستین استدلال ها دلیل این کم انگیزگی به فیش های حقوقی حواله می شود. اما فرحبخش، دبیر زبانی در جنوب شهر است که بی انگیزگی معلمان را به حقوقش گره نمی زند و می گوید: نیمکت های کهنه و پنجره های کلاس که با ورقه های آهنی پوشانده شده اند و البته تعداد بالای دانش آموزان در کلاس،  انرژی و انگیزه را از معلمان می گیرد.

دانش آموزان به محیط بسته عادت دارند؛ گویا با آهن هایی که دور تا دور محل تحصیل آنان را گرفته، ناخودآگاه انس گرفته اند و در این باره یکی از دانش آموزان دوره متوسطه اول می گوید: همیشه پنجره های ما از ورقه ها یا میله های آهنی پوشانده شده است و تصوری از مدرسه ای که بی حصار از آهن باشد ندارم. مشکل ما فضای کلاس است، بارها برای تعویض نیمکت هایمان گلایه کرده ایم و مدیر و معاون مدرسه می گویند «تعویض نیکمت ها هزینه زیادی می خواهد و ما چنین بودجه ای نداریم».

آتش و میله ها عامل ایجاد حادثه شین آباد

کمتر کسی است که روایت غم انگیز حادثه دانش آموزان شین آباد را نشنیده باشد، دانش آموزانی که زبانه های بخاری نفتی آرزوهای کودکی و حتی باقی دوران زندگیشان را در کام خود فرو برد و همین نصب میله ها بر روی پنجره ها که ارتباط کلاس را با محیط بیرون قطع کرده بود، اجازه فرار از آتش را به دانش آموزان نداد.

دانش آموزان شین آباد پشت میله های پنجره ها ماندند و سوختند تا تصورش دل هر ایرانی را به درد آورد.

مسئولان وزارت آموزش و پرورش ادعا می کنند که با مدارسی که فضای آن ها با میله ها و ورقه های آهنی پوشانده شده است، مخالفند.

رئیس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس کشور در این باره می گوید: در حد حفاظت فیزیکی مبادرت به ایمن سازی پنجره ها می کنیم، برخی از مدیران مدارس، خود نرده های جدید و توری می زنند که جزو نقشه های ما نیست.

3​​

مرتضی رئیسی افزود: ما قائل به این نیستم که مدارس به شکلی در بیایند که نشاط لازم را نداشته باشد هرگونه تغییری در معماری مدارس باید از مسیر کارشناسی خود پیش رود و تاییدیه از سازمان نوسازی دریافت کند.

بیش از هزار مدرسه در پایتخت وجود دارند که از استحکام لازم برخوردار نیستند و اعتباری نیز وجود ندارد تا آنها را با معماری و استانداردهای روز مطابقت دهند.

مدیرکل نوسازی مدارس استان تهران  می گوید: برخی مدارس قدمت زیادی دارند که باید با معیارهای روز تخریب و بازسازی شوند که این کار نیاز به ۴ هزار میلیارد اعتبار دارد. اما مدارسی که از دهه ۸۰ ساخته شده اند با معیارهای روز مطابقت دارند.

وی افزود: البته برخی از مدیران مدارس تازه تاسیس با تصمیمات غیرکارشناسانه فضای مدرسه را پس از یک یا دوسال تغییر می دهند و برای پوشاندن پنجره ها از تورهای سیمی، میله و آهن استفاده می کنند یا درهای چوبی را عوض می کنند و یک در آهنی جایگزین آن می شود که با یک قفل آهنی بزرگ بسته شده است. این اقدامات غیرکارشناسانه اولیاء مدارس، مورد تایید ما نیست.

«دانش آموزان از مدرسه فراری هستند»، این جمله را بارها شنیده ایم؛ اما شاید بی توجه از این موضوع گذشته ایم و آن را بهانه ای برای درس نخواندن به حساب آورده ایم، معلمان انگیزه ندارند و بهانه بی انگیزگی آنان را به معیشت گره زده ایم و از قفسی که در مدارس وجود دارد غافل شده ایم.